در هویتِ جنایتکارم قدم بر میدارمُ دلم گرفته برایت. و تو. که هیچ نمیدانی.
مسمویت با دیگوکسین. تهوع تا استفراغ و بیرون رویِ زیاد. منجر به مرگ ناشی از کلاپس قلبی عروقی.
صداش رسید. از ته لونه. دلتنگ شده بود. و حالا. نیست که نیست که نیست. و هیچ نمیداند که هنوز. دوره می کنم. گاه نوشت های مغمومِ جنونی بی سبب را. با آن نگارِ اغواگر. همه ی آن دروغ ها.
بلند می شود. رایحه ای قدیمی. از موهای سبز و سیاه؟ خون. می چکد از دماغم. بوی تو بود. این اطراف، مردی؟
شاید که یک نفر دارد زل می زند.
مانستنی. هیچ انگار و بی مقدار.
اختلال ماژور.
تو از آن قاب سیاه ـت بیرون نمی آیی که به دیواری، نه؟
شانسی برای رجاع نیستو انتهای جهان به انتظارِ ناکامی من ایستاده ای که آن ریشخندِ مرگبارت را تحویلم بدهی.
هر چه هست. راه غمگینی ست.
- مارلبرو عم فقط کلاس داره. سیگار میخای، وینستون کون قرمز.
این ها مسئله نیست. این ها مسخره است.
مسمویت با دیگوکسین. تهوع تا استفراغ و بیرون رویِ زیاد. منجر به مرگ ناشی از کلاپس قلبی عروقی.
صداش رسید. از ته لونه. دلتنگ شده بود. و حالا. نیست که نیست که نیست. و هیچ نمیداند که هنوز. دوره می کنم. گاه نوشت های مغمومِ جنونی بی سبب را. با آن نگارِ اغواگر. همه ی آن دروغ ها.
بلند می شود. رایحه ای قدیمی. از موهای سبز و سیاه؟ خون. می چکد از دماغم. بوی تو بود. این اطراف، مردی؟
شاید که یک نفر دارد زل می زند.
مانستنی. هیچ انگار و بی مقدار.
اختلال ماژور.
تو از آن قاب سیاه ـت بیرون نمی آیی که به دیواری، نه؟
شانسی برای رجاع نیستو انتهای جهان به انتظارِ ناکامی من ایستاده ای که آن ریشخندِ مرگبارت را تحویلم بدهی.
هر چه هست. راه غمگینی ست.
- مارلبرو عم فقط کلاس داره. سیگار میخای، وینستون کون قرمز.
این ها مسئله نیست. این ها مسخره است.