غریـو بی ـهـــوده

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

تکرار رجعتی.

بی دریغ.

جانبِ تو. معرضِ درد.

که روی کند. سوی من. وهنِ تیغِ تماشای ـت. بی اندازه. ناسزا.

رخنه کند.

آزرمِ پر غریو انکاری. در خورِ مرگ.

آن دم که زیر لب. خنده می زند.

دندان بر گردن. زخم می زند.

می درد. ناسورِ وخیمِ سیاهِ واماندگی.

بر آرم. دمی بلند. ناله ای.

می شود. نوازشت. به خونِ من رنگ.

لاجرم افتاد عاطل. به جان من مرگ.

چنان که.

دگر نخورد تکانی. ز شوقِ بود.

که تو را از خنده باز نمی دارد.


  • بـی ــتــ. اِل

جز همهمه ای نیست دگر. دهان که باز می کنی.
نیستی جز این. همگونِ غیر.



  • بـی ــتــ. اِل
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • بـی ــتــ. اِل

رانگ پیپل..ها؟

این.

به بر گشتِ نوبت اول. کمکی نمی کنه.

همون طور که..

ببخشید.

  • بـی ــتــ. اِل


I'm not interesting
She's not turning green
Shameful as it seems
Can we show our faces now?



  • بـی ــتــ. اِل